در انتظار یار
در انتظار یار این کلمه که نوشنم در انتظار یار منظور این سایت به حضرت مهدی (ع) هستش
دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 21:36 :: نويسنده : علی مومن تبار
بسیج میقات پا برهنگان ومعراج اندیشه پاک اسلامی است وتربیت یافتگان آن ، نام ونشان در کمنامی وبی نشان گرفته اند
بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفهای آن بوی بهار وصل و طروات یقین حدیث عشق می دهد
بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سر داده اند
من دست یکایک پیشگامان رهائی را میبوسم و میدانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت
حقیقتا اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم چه کسی سزوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود؟
تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقینا از برکات و الطاف جلبه خداوند تعالی بود و که بر ملت عریز وانقلاب اسلامی ایران ارزانی شد
من امیدوارم که این بسیج عمومی اسلامی ،الگو برای تمام مستضعفین جهان و ماتهای مسلمان عالم باشد و قرن پانزدهم قرن شکستن بتهای بزرگ ،و جایگزینی اسلم و توحید به جای شرک وزندقه، و عدل وداد به جای ستمگری و بیداد گری ، و قرن انسانها متعهد به جای آدمخوران بی فرهنگ باشد
دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 21:33 :: نويسنده : علی مومن تبار گزيده بيانات رهبر انقلاب درباره دفاع مقدس
شروع جنگ يعنى شروع افتخارات اين ملت، شروع تهاجم دشمن يعنى شروع دفاع مقدس ما، شروع شعلهور شدن آتش خيانت استكبار يعنى شروع بروز شجاعت همهى قشرهاى ملت براى ايستادگى در مقابل استكبار، پس اين افتخار دارد.
اين تجربهى درسآموز (دفاع مقدس)، سرمشق هميشگى ملت بزرگ ايران و الگوى موفقى در برابر چشم همهى ملتهاى مسلمان است.
دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 21:31 :: نويسنده : علی مومن تبار منوچهر آشتياني از اساتيد جامعهشناسي دانشگاه تهران، بهمناسبت گراميداشت هفته دفاع مقدس در يادداشت خود كه در اختيار خبرگزاري فارس قرار داده، اهداف شوم صدام و ابرقدرتهاي جهان از تحميل جنگ به جمهوري اسلامي ايران را تشريح كرده است: دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 21:28 :: نويسنده : علی مومن تبار سوگ گل و مرثیه بلبل است هفته زهراست که هفت گل است هفت شب، از رفتن زهرا گذشت هفت بهار از چمن ما گذشت مى چکد از چشم ولایت جنون چشم على هفت شبانروز خون رو به چمن بین که جنون وا شده هفته گل هفته زهرا شده شاهد من چاه که او چون گریست هفت شبانروز على خون گریست نیمه شب انگار که ماه آمدست شاه ولایت لب چاه آمدست واى نگه کن چه به ماه او فتاد عکس مهش در دل چاه او فتاد نیست جهان همسر شاهنشهش چاه نگه کن که ببینى مَهَش وقت جنون و طربش آمدست شیر خدا نیمه شبش آمدست گوش کن اى شیعه خونین جگر ذکر على چیست به وقت سحر آمده تا ذکر خفى را جلى فاطمه یا فاطمه گوید على جان و دلش همهمه فاطمه بر لب او زمزمه فاطمه پهلوى گل داغ کن اى شاخسار یاس محمد نشکفت از بهار تیغ شرر بار ندارد دگر شیر خدا یار ندارد دگر واى من از این چمن سوخته سرو و گل و یاسمن سوخته اى دل دریائى من فاطمه لاله زهرائى من فاطمه شمع فرو مرده شده خانه ات کشته مرا حسرت پروانه ات فاطمه برگرد که بینى به عین در غم تو هم حسنم هم حسین اشک سحر هستم و آه شبم زمزمه نیمه شب زینبم هر شب از اندوه تو زهراى من گاه حسین تو شوم گَه حسن فاطمه بنگر تو نگاه مرا جان على زینب آه مرا روز و شبم دیده به در دوخته داغ تو پهلوى مرا سوخته از غم تو سوخته ام فاطمه دیده به در دوخته ام فاطمه فاطمه جان فاطمه خوب من آى حبیب من و محبوب من جورکش طعن رقیبم مرو بعد حبیبم تو طبیبم مرو دخت نبى گوش بگیر از ولى آى مرو فاطمه جان بى على بوى محمد زچمن مى رود لاله زهرائى من مى رود اشک پیمبر شده ام در غمت ساقى کوثر شده ام در غمت با چه زنم فاطمه تمثیل تو خانه من بى پر جبریل تو جلوه خورشید و زمین با تو بود بعد نبى روح امین با تو بود تا نفس صبح چه شبهاى تار وحى تو مى گفت خداوندگار یک نظر انداز به چشم ترم ساغر من کوثر من حیدرم خود نه فقط قلب پیمبر شکست پهلوى تو چون دل حیدر شکست جان به فداى مژه بسته ات من على ام حیدر دل خسته ات بهر على یک سخن آغاز کن جان محمد لب گل بازکن آه زچشم تَرِ من فاطمه دسته گل پرپر من فاطمه آه حسن، دامن مادر بگیر آى حسین این گل پرپر بگیر مثل بتان زیر و زبر گشته اند بعد پیمبر همه برگشته اند نیست درین قوم بشیر و نذیر مى شکنند این همه خُمّ غدیر گشت ولایت چو فراموششان دار امارت همه بر دوششان چیست به بازار جهان جز شکست عهد فروشند سه دنیا پرست آه که یک مشت فسون کاره اند طاوسى از هند چگر خواره اند نیست زمین محمل آزادگان چون برسد عهد زنازادگان رو شب مهمانیشان را ببین مجلس سفیانیشان را ببین خیز و ببین جاهلى پیرشان زور و زر و حلقه تزویرشان هنده زنانى که قلم مى زنند حمزه کُشانى که قدم مى زنند واى که بر موج خدا سد شکست کشتى پهلوى محمد شکست زانکه درین بوته محک فاطمه ست عالم غصبست وفدک فاطمه است واى ازین گلشن آغشته دود پهلوى محبوبه حق شد کبود نرگس شهلاى محمد ترست چشم على زمزمه کوثرست خشم خدا را به خود انگیختند خون بنى فاطمه را ریختند شیعه درین ره به یقین مؤمن است اول این قافله ها محسن است تیغ ندارد على اکنون به دست پهلوى او فاطمه بود و شکست خون دل مرغ چمن را ببین بعد على روح حسن را ببین بعد حسین است که جانان هموست سید و سالار جوانان هموست باز گل کوثر و زمزم رسید گلشن عشاق، محرم رسید باز گُلِ باغ پیمبر دمید سرو به خونخواهى اکبر دمید بزمگه عشق تماشائى است فصل گل لاله زهرائى است چون کمر سرو شکست از جنون لاله عباسى او غرق خون کشته تیغ املش را ببین قاسم احلى عسلش را ببین بلبل عاشق به صلا آمدست از چمن کرب و بلا آمدست لاله غم اندوخته اى بیش نیست گل، حرم سوخته اى بیش نیست چون چمن لاله احمر شده کرب و بلا از دم خنجر شده آه بیا رقص جنونش ببین اصغر قنداقه به خونش ببین اى زگلوى تو جگر سوخته اصغر من اصغر پرسوخته از غم تو فاطمه محزون نشست عرش زقندان تو در خون نشست اصغر من گل همه بوى تو بود برگ گل از جنس گلوى تو بود آه زتو تیر جگر سوز آه طفلک زهرا که ندارد گناه وه که چکید از نم چشم فلک قطره خون تو به بال ملک تا ابد این ذکر، ملک را بس است یک کف خون تو فلک را بس است السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت محمد یا قره عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهه عندالله اشفعی لنا عندالله شاعر این ابیات احمد عزیزی عزیز ماههاست که در بستر بیماری سخت بیهوش است. دعا برای شفایش فراموش نشود!
دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 21:26 :: نويسنده : علی مومن تبار ــ بسيج شجرة طيبّه و درخت تناور و پرثمري است كه شكوفههاي آن بوي بهار وصل و طراوات تعيين و حديث عشق ميدهد. دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 21:25 :: نويسنده : علی مومن تبار ـ بسيج به معني حضور و آمادگي در همان نقطهاي است كه اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و اين انقلاب مقدس به آن نيازمند است. دو شنبه 28 آبان 1389برچسب:, :: 21:21 :: نويسنده : علی مومن تبار
ساده ایم که فکر می کنیم تمام مسئولین نماد اسلامند! خداوند ما را برای اقدام آفریده است. ما فرمانده ای جز سید علی خامنه ای نمی شناسیم و با هر کسی که چشم چپ به فرمانده مان و آرمان هایش داشته باشد برخورد خواهیم کرد؛ چقدر مظلومیم که برای دفاع از مظلوم، حتی در ایران اسلامی هم باید متحمل هزینه شویم ما پرداختی های اسلامیم برای جهان شمول شدن آن. ما سربازان حضرت زهرا(س) هستیم. ما مخالفان و بدخواهان ولی زمانمان را رسوا خواهیم کرد حتی اگر با تحمل مظلومیت و بذل جانمان باشد ما بچه های این انقلابیم. از در بیرونمان کنند از پنجره وارد خواهیم شد. ما ذلت را تحمل نخواهیم کرد. ما نیروی ادارای و تشکیلاتی نیستیم که فقط محکوم کنیم مدیر وبلاگ / در انتظار یار
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |